در جامعه امروز، مصرف دارو دیگر تنها در چارچوب نسخه پزشک معنا ندارد.
در جامعه امروز، مصرف دارو دیگر تنها در چارچوب نسخه پزشک معنا ندارد. کافی است سری به داروخانهها یا حتی شبکههای اجتماعی بزنیم تا ببینیم که توصیههای دارویی و تجویزهای خانگی به امری عادی و روزمره تبدیل شده است.
بسیاری از مردم، برای کوچکترین درد یا ناراحتی، بیدرنگ سراغ دارویی میروند که از قبل در خانه دارند یا فردی از نزدیکان استفاده کرده است.
این رفتار که به ظاهر ساده و بیاهمیت به نظر میرسد، در واقع یکی از خطرناکترین آسیبهای پنهان حوزه سلامت عمومی است،پدیدهای که میتوان آن را «خوددرمانی» نامید.
خوددرمانی به معنای مصرف دارو بدون تجویز پزشک یا نظارت متخصص است.
این کار ممکن است در کوتاهمدت موجب آرامش نسبی یا کاهش موقت علائم بیماری شود، اما در بلندمدت آثار جبرانناپذیری بر بدن و سلامت جامعه بر جای میگذارد. مطالعات متعدد نشان دادهاند که خوددرمانی میتواند به مقاومت دارویی، اختلال در عملکرد کبد و کلیه، یا حتی تشخیص اشتباه بیماری منجر شود.
در واقع، فرد با مصرف خودسرانه دارو ممکن است نه تنها درمان نشود، بلکه زمینه ابتلا به بیماریهای دیگر را نیز در بدن خود فراهم کند.
در کشور ما، دلایل اجتماعی و اقتصادی متعددی باعث گسترش فرهنگ خوددرمانی شده است.
نخستین عامل، هزینه بالای خدمات پزشکی است. در شرایطی که بسیاری از شهروندان توان مالی مراجعه مکرر به پزشک را ندارند، تمایل دارند با استفاده از «تجربههای شخصی» یا توصیه اطرافیان، درمان خود را انجام دهند.
دومین عامل، در دسترس بودن بیش از اندازه دارو است.
اگرچه قانوناً فروش برخی داروها بدون نسخه ممنوع است، اما در عمل بسیاری از داروخانهها برای جلب رضایت مشتری یا به دلیل فشار تقاضا، داروهای حساس را بدون نسخه در اختیار مردم میگذارند. این وضعیت باعث شده مرز بین داروی بیضرر و داروی خطرناک در ذهن جامعه از بین برود.
از سوی دیگر، نقش فضای مجازی و تبلیغات غیرعلمی در تشدید این پدیده بسیار پررنگ است. در شبکههای اجتماعی، هزاران صفحه و کانال وجود دارد که نسخههای خانگی و توصیههای دارویی بدون پایه علمی منتشر میکنند.
بسیاری از مردم نیز، به دلیل نبود سواد سلامت کافی، به این مطالب اعتماد میکنند و داروهایی را مصرف میکنند که شاید در شرایط دیگر هرگز تجویز نمیشد.
حتی برخی از افراد مشهور و اینفلوئنسرها، ناخواسته با معرفی قرصها یا مکملهای خاص، به ترویج خوددرمانی دامن میزنند.
یکی از خطرناکترین بخشهای خوددرمانی، مصرف خودسرانه آنتیبیوتیکها است. آمارها نشان میدهد که در ایران، مصرف آنتیبیوتیک بیش از میانگین جهانی است. بسیاری از مردم برای هر گلودرد یا سرماخوردگی ساده، بیدرنگ به آنتیبیوتیک پناه میبرند، در حالیکه اغلب این بیماریها ویروسی هستند و نیازی به چنین داروهایی ندارند. نتیجه این رفتار، بروز پدیدهای است که متخصصان آن را «مقاومت میکروبی» مینامند، یعنی میکروبها در برابر دارو مقاوم میشوند و دیگر درمانهای معمول تأثیری ندارد. این موضوع نهتنها سلامت فرد، بلکه امنیت دارویی جامعه را تهدید میکند، زیرا در آینده ممکن است داروهای حیاتی کارایی خود را از دست بدهند.
همچنین، مصرف بیرویه داروهای آرامبخش، خوابآور و مسکن به یکی از نگرانیهای مهم اجتماعی تبدیل شده است.
بسیاری از افراد، برای فرار از استرس، بیخوابی یا اضطراب روزمره، به جای مراجعه به روانپزشک یا مشاور، به مصرف خودسرانه قرصهای آرامبخش روی میآورند.
این داروها در ظاهر باعث آرامش موقت میشوند، اما در واقع وابستگی روانی و جسمی ایجاد میکنند. به همین دلیل، خوددرمانی در این حوزه نهتنها سلامت جسم، بلکه تعادل روانی جامعه را تهدید میکند.
در تحلیل این پدیده، نباید نقش آموزش عمومی و فرهنگ سلامت را نادیده گرفت. در نظام آموزشی ما، آگاهی از مصرف درست دارو جایگاه مشخصی ندارد.
در حالیکه کودکان و نوجوانان باید از همان سالهای ابتدایی یاد بگیرند که دارو وسیلهای تخصصی است و تنها باید با نظر پزشک مصرف شود. رسانهها نیز در این زمینه مسئولیت بزرگی دارند. تبلیغات دارویی، حتی اگر مجاز باشد، باید با رویکرد آگاهسازی انجام گیرد، نه ترغیب به مصرف بیشتر.
داروسازان نیز نقشی کلیدی در اصلاح این رفتار دارند. در بسیاری از کشورهای پیشرفته، داروساز نه صرفاً فروشنده دارو، بلکه مشاور سلامت مردم است. در کشور ما نیز میتوان با اصلاح جایگاه حرفهای داروساز، از او به عنوان خط مقدم مقابله با خوددرمانی استفاده کرد.
داروساز میتواند هنگام مراجعه بیمار، با توضیح علمی و محترمانه، او را از خطرات مصرف خودسرانه آگاه کند و در موارد ضروری به پزشک ارجاع دهد.
اما برای مقابله ریشهای با خوددرمانی، نظام سلامت و سیاستگذاران باید اقداماتی جدی انجام دهند. اول، بازنگری در قوانین فروش دارو و نظارت بر داروخانهها ضروری است تا فروش داروهای خاص بدون نسخه کاهش یابد. دوم، بیمهها باید خدمات پایه پزشکی را به گونهای پوشش دهند که مردم برای مراجعه به پزشک دچار دغدغه مالی نباشند. سوم، برنامههای رسانهای و کمپینهای آموزشی باید به زبان ساده و مردمی، خطرات خوددرمانی را برای همه اقشار جامعه تشریح کنند.
در نهایت، باید پذیرفت که خوددرمانی صرفاً یک رفتار اشتباه فردی نیست، بلکه نشانهای از ضعف ساختار سلامت و اعتماد عمومی است.
وقتی مردم احساس کنند که دسترسی به خدمات پزشکی دشوار یا پرهزینه است، طبیعی است که به درمان خودسرانه پناه ببرند. بنابراین، اصلاح این وضعیت تنها با مجازات یا محدودیت ممکن نیست، بلکه باید با افزایش اعتماد، آموزش، و حمایت اجتماعی همراه شود.
جامعهای سالم، جامعهای است که در آن هر فرد بداند دارو، مانند چاقوی جراحی، ابزاری تخصصی است که استفاده نادرست از آن میتواند خطرناکتر از خود بیماری باشد. خوددرمانی اگرچه در ظاهر نشانه هوشمندی یا صرفهجویی است، اما در باطن نشانه نوعی بینظمی اجتماعی و بیاعتمادی به نظام سلامت است. باید این زنگ خطر را جدی گرفت، پیش از آنکه مصرف بیرویه و ناآگاهانه دارو، جامعه را با بحران سلامت مواجه کند.